موضوعات
آخرین مطالب پيوندها
برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان پرشین گروپ ، برگزار کننده تورهای تفریحی و گردشگری در ترکیه و آدرس persiangroup1.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد. نويسندگان مجله گردشگری پرشین برگزارکننده جشن ها و گردهمایی های ایرانیان در ترکیه متخصص در برپایی دیسکوهای هفتگی در سراسر ترکیه تور کاپادوکیا ( اورگوپ ، گورمه ، بالن سواری ، سافاری) پکیج فول پدر هر کس از دید او بهترین پدر دنیاست. به همین دلیل خیلیها دوست دارند نه تنها برای هدیه روز پدر بلکه به مناسبتهای مختلف بهترین کادو را به پدر یا پدربزرگ خود بدهند. حالا که چند روزی بیشتر تا روز پدر نمانده بر آن شدیم تا در این مطلب چند پیشنهاد برای هدیه روز پدر به شما بدهیم. ار آنجاییکه آخر سال است و احتمالا درگیر کار و خرید و نظافت هستید و وقت کافی برای خرید رفتن ندارید. پیشنهاد میکنیم از خرید اینترنتی استفاده کنید. تا هم در وقت صرفه جویی کرده باشید و هم انواع و اقسام مدلها را یک جا ببینید و راحتتر انتخاب کنید. ساعت مچی مردانه ساعت مچی یکی از اکسسوریهایی است که تقریبا همه آقایان از آن استفاده میکنند. ساعت مچی انواع مختلفی دارد از اسپورت تا رسمی و کلاسیک. کرنومتر دار و با بندهای چرم یا ساده. اگر نمیدانید که ساعت بند چرمی را انتخاب کنید یا بند فلزی، بهتر است به تیپ و استایل و سلیقه پدرتان توجه کنید و تصمیم درست را بگیرید. کتانی ورزشی اکثر پدرها عاشق پیاده روی هستند. مخصوصا پدرهای سن بالاتر و بازنشسته که برای گذراندن اوقات فراغتشان با رفقا به پارک میروند، حتما به یک جفت کتانی راحت و سبک نیاز دارند. پس میتوانید با خرید کتانی ورزشی و مناسب آنها را خوشحال کنید. ست کیف و کمربند و جاسوئیچی چرم ست چرم یکی از گزینههای مناسب برای هدیه به پدران در هر سنی است. کیف پول و کمربند را همه نیاز دارند و با هدیه گرفتن آن خیلی خوشحال خواهند شد. لباس عید امسال روز پدر با آخرین روز از سال مصادف شده و شما میتوانید به پدرتان در خرید لباس عید کمک کنید. امروزه پدرها کمتر به فکر لباس عید برای خودشان هستند و تمام تلاششان را میکنند که هزینه خرید لباسهای عید اعضای خانواده را تامین کنند. پس شما میتوانید با خرید یک پیراهن مردانه شیک، یک شلوار پارچهای و یا یک کفش چرم و شیک به عنوان هدیه روز پدر، پدرانتان را خوشحال کنید. هدیههای ارزانتر اگر پول کافی برای خرید هدیه روز پدر ندارید ما به شما لباسهای کاربردی و ارزان قیمتتر را پیشنهاد میکنیم. مثلا زیر پوشها و جورابهای نو به پدرتان هدیه دهید و زیر پوشها و جورابهای کهنه را دور بریزید. نگران نباشید پدرها با این هدیه هم بسیار خوشحال خواهند شد. لوازم شخصی برای پدرهای با سلیقه ماشین ریش تراش و کرم بعد از اصلاح و یا یک ست کامل اصلاح از جمله لوازمی است که همه آقایان نیاز دارند. حالا اگر پدرتان به اصلاح صورت خود خیلی اهمیت میدهد و سلامت و زیبایی پوستش از دغدغههای همیشگی اش هست چه بهتر که با هدیه دادن ست اصلاح او را غافلگیر کنید. اگر پدر سختگیری دارید هم به برند ماشین ریش تراش دقت کنید و هم به تعداد کارهایی که میتواند انجام بدهد. عطر و ادوکلن بخشی از خوشپوشی آقایان به بوی ادوکلنشان برمیگردد. اگر پدرتان یک عطر خاصی را استفاده میکند همان عطر را تهیه کنید، ولی اگر پدری تنوع طلب دارید عطری جدید را برایش انتخاب کنید. بیشتر آقایان عطرهای تلخ یا گس خنک را ترجیح میدهند. ابزار سلامت برای پدرهای سن بالا پدرها وقتی کمی پا به سن میگذارند روی سلامتیشان وسواس بیشتری پیدا میکنند. به محض این که سرشان گیج میرود یا دستشان درد میگیرد نگران میشوند که نکند قند یا فشارشان بالا رفته باشد. طبیعی هم است که بیشتر مراقب خودشان باشند. شما به جای مراجعه مدام به پزشک برای گفتن فشار یا قندخون حالا میتوانید همه اینها را در خانهتان داشته باشید. دستگاه فشار خون یا تست قند خون میتواند گزینه مناسبی باشد. هدیهای برای پدرهای عشق ماشین! نگران نباشید! نمیخواهیم خرید ماشین را به شما پیشنهاد دهیم. البته اگر پول خرید ماشین را دارید که حرفی نیست، ولی اگر پولتان به ماشین نمیرسد. لوازم جانبی آن را امتحان کنید، لوازمی مثل صندلیهای جمع و جور سفری، جعبه کمکهای اولیه، جای سی دی موسیقی، دستمال مرطوب ویژه خودرو و یا بوگیر خودرو و ... جعبه ابزار برای پدرهای فنی در این که پدرها عاشق تعمیر وسایل خانه هستند هیچ شکی نیست. اما اگر ابزار تعمیرات آنها قدیمی و فرسوده شده میتوانید جعبه ابزاری پر از ابزار و وسایل ضروری برایشان تهیه کنید تا با شوق و ذوق بیشتری به تعمیر وسایل خانه بپردازند. قطعا مادرتان هم کلی دعایتان میکنید! کتاب و فیلم برای پدرهای فرهنگی اگر پدرتان اهل مطالعه است و کتابخانهای پر از کتابهای مختلف در خانه دارد. حتما خوشحال میشود اگر چندین کتاب جدید هم از فرزندانش هدیه بگیرد. کتابهای داستانی و یا کتابهای تاریخی از کتابهایی است که پدرها از آنها استقبال میکنند. پس با توجه به سلیقه پدرتان بهترین کتابها را برایش انتخاب کنید. علاوه بر کتاب میتوانید فیلم و یا آلبوم موسیقیهای قدیمی وسنتی خاطره انگیز را هم برایش در نطر بگیرید. لوازم ورزشی برای پدران ورزشکار خرید وسیله ورزشی مثل تردمیل از آن هدیههای عمر است. نه فقط به خاطر قیمتش که بیشتر به دلیل کارآیی که دارد. پدرها کمتر فرصت ورزش دارند و از آن مهمتر کمتر علاقه دارند که به باشگاه بروند. هوای بیرون هم که نیمی از سال کثیف است. چه بهتر که در خانه برای سلامتشان وسیله ورزش مهیا کنیم. تردمیل، دوچرخه ثابت و میله بارفیکس گزینههای خوبی هستند. گوشی موبایل و لوازم جانبی در گذشته پدرها خیلی اهل تکنولوژی نبودند، اما امروزه اکثرا در کانالها و گروههای مختلف عضو هستند و با گوشی موبایل با بقیه اعضای خانواده ارتباط برقرار میکنند. همچنین در این روزها داشتن یک گوشی موبایل ضرورت محسوب میشود. یک گوشی هوشمند که کاربری سادهای داشته باشد یک هدیه خوب برای پدران میتواند باشد. اگر پول کافی برای خرید گوشی را ندارید میتوانید لوازم جانبی هم تهیه کنید. لوازم جانبی کاربردی مثل پاور بانک، قاب گوشی، هندزفری و.... این کالاها تنها پیشنهادهایی بود برای اینکه بتوانید راحتتر و سریعتر هدیه روز پدر را انتخاب کنید. البته آن چیزی که هدیه را ویژه میکند عشق و محبتی است که موقع انتخاب هدیه و تقدیم کردن آن نثار پدرانتان میکنید. در هر داستانی یک قهرمان داریم، کسی که هرچند گاهی اشتباه میکند، اما فداکار است، دیگران را به خودش ترجیح میدهد و در لحظه لحظه زندگیاش هدفهای بزرگی دارد که برای رسیدن به آنها مبارزه میکند. قهرمان داستان زندگی ما «مادر» است. کسی که تمام هدفهای زندگیاش را فدای خوشبختی دیگران میکند. کسی که دیوانهوار دوستش داریم و عاشق همه کارهایش هستیم، عاشق مهربانیاش، عاشق حرص و جوش خوردنهای جالبش، عاشق استفاده پر اشتباهش از فناوریهایی مثل گوشیهای هوشمند و خیلی چیزهای دیگر. امروز میخواهیم به مناسبت روز مادر با این گوهر دردانه زندگی، شوخی کنیم و خاطرات مشترک نسلهای مختلف را از رفتارهای مادرانه مرور کنیم. راستی حتماً سری به مادرتان بزنید و بعد از اینکه دستش را بوسیدید، خاطره خودتان را از بین این خاطرات پیدا کنید و برایش بخوانید و بخندید تا روحش تازه شود. یک ساعته دیرت شده فرض کنید که شما به مادرتان بگویید که میخواهید هشت صبح بیدار شوید. مادر، چون میداند اگر از ساعت هشت بیدارتان کند، در نهایت ۹ هم بیدار نمیشوید، فرایند تهدید، ارعاب و هشدار را از ساعت هفت صبح شروع میکند: «بلندشو؟! ساعت ۹ شده! دیرت شد! بدبخت میشی ها!» و، چون شما میدانید وقتی مادر میگوید ساعت ۹ شده پس قطعاً هشت هم نشده، پس میگویید: «اصلاً من این درسم رو حذف میکنم.» من که سیرم، شما بخورین! فقط مامانها میتوانند وقتی غذا کم است ناگهان سیر شوند. هیچ وقت دانشمندان کشف نکردند چطور یک مادر که از صبح پای غذاست و بوی آن را استشمام میکند و حتماً بارها آب دهانش را قورت میدهد بدون خوردن، سیر میشود. مادر است دیگر با حرص خوردن، غصه خوردن و هوا خوردن هم سیر میشود تا دیگران واقعاً سیر شوند. بخور جون بگیری، رنگت پریده! از نظر ۹۹ درصد مادرها ۹۹ درصد بچهها در ۹۹ درصد مواقع رنگ شان پریده است و باید یک چیزی بخورند تا جون بگیرند. آن یک درصد دیگر هم که معتقد نیستند رنگ بچه شان پریده است و لازم نیست چیزی بخورد، دلیل رفتارشان این است که معتقدند رنگ بچهشان خیلی خیلی پریده است و حتماً باید به دکتر مراجعه کند. از نظر مادرها، بچهها در خانه خودشان میوه و تنقلات ندارند و همین که پایشان را در خانه پدری گذاشتند باید چپ و راست ویتامین بدنشان تامین شود تا برای یک هفته انرژی داشته باشند. چرا تلفنت رو جواب نمیدی؟ از لحظهای که یک مادر با فرزندش تماس میگیرد و فرزند جواب نمیدهد، این پیش بینیها در ذهن مادر شکل میگیرد. ثانیه ۵: بچه ام رو گاز گرفته! ثانیه ۶: شوهرش خفهاش کرده! ثانیه ۷: گودزیلا بهشون حمله کرده! ثانیه ۸: شاید فضاییها یا زامبیها یا وایتواکرها به محلهشون حمله کردن! ثانیه ۹: بچه تلفن را برمیدارد. ثانیه ۱۰: خفه بشی، دلم هزار راه رفت! چرا تلفنت رو برنمیداری؟ تقصیره باباته یه بار محکم نزد تو گوش شوهرت! و .... نخود رو بذارین برای باباتون! چند نسل قبلتر همهچیزهای خوب برای پدرها بود، اما چند وقتی، معادلات تغییر کرده است و مادرها بیشتر هوای بچهها را دارند. بر فرض محال که با این قیمت گوشت در خانهای آبگوشت طبخ شود! بچه خانواده: مامان برای من نخود نریزین! مادر: نخود میاد تو ملاقه دیگه! خودت جدا کن بریز تو بشقاب بابات، گوشتهای اون رو بردار خودت بخور! حالا ناهار چی بپزم؟ مامانها سر سفره صبحانه معمولاً میپرسند: «حالا ناهار رو چی کارش کنم؟» موقع ناهار هم همین سوال را درباره شام میپرسند، اما هیچ فرقی نمیکند بقیه اعضای خانواده چه جوابی بدهند، چون مادران گرامی در نهایت متناسب با چیزی که در خانه است، یک حرکت خلاقانه میزنند. انصافاً هم با این گرانیها کار مادرها سخت شده، الان فقط میشود «نان شکم پر» درست کرد که داخلش با پنیر یا در حالت لاکچری تخم مرغ پر شده است.
مادر بزرگ من اصلاً به غذای بیرون اعتقادی نداشت، غذای خانگی را هم فقط و فقط داغ و تازه دوست داشت. وقتی قرار بود یک تفریح خانوادگی برویم برای هشت بچه خودش که هر کدام سه، چهار بچه داشتند کلی ساندویچ برای صبحانه درست میکرد و تا لقمهای را که تدارک دیده بود نمیخورد، اجازه بازی به ما نمیداد. بعد هم وسط پارک یا هرجایی که نشسته بودیم، بساط گاز و پیک نیک آماده راه میانداخت و غذا درست میکرد. تا شعاع چند کیلومتری محل استقرار ما باید خانمهای بارداری که بوی غذا به مشام شان رسیده بود از غذای ما میخوردند. بعد هم ظرفها را در همان پارک میشست. خلاصه اینکه تفریح و سرگرمی برایش به معنای کار بیشتر بود. آقا محمدجواد بیا این جا! قدیم در هر خانهای چهار، پنج تا بچه بود، پدرها عادت داشتند وقتی میخواستند بچهای را صدا بزنند اسم همه بچهها را بهترتیب میگفتند تا بالاخره یکی درست از کار دربیاید و اسم بچه مد نظر باشد، اما برخلاف پدرها، مادرها اشتباهی در گفتن اسامی نداشتند، با این تفاوت که وقتی خوشحال بودند، فحش میدادند و وقتی ناراحت بودند با احترام صحبت میکردند. فرض کنید بچه یک نقاشی خوشگل میکشید مادر میگفت: «وااای، پدرسوخته، تو این غلطا رو از کجا یاد گرفتی؟!»، اما وقتی بچه خرابکاری میکرد، لحن مادر جدی و رسمی میشد: «آقا محمدجواد، تشریف بیارین این جا کارتون دارم!» وقتی بچهای با این لحن خطاب میشد تا پیش مادرش میرسید تمام خلافهایش را یک دور مرور میکرد. حالا بذار بابات بیاد مادرها استاد خلق موقعیتهای هیچکاکی با گفتن چنین دیالوگهایی هستند: حالا بذار بریم خونه! یا حالا بذار مهمونا برن! و از همه مهمتر: حالا بذار بابات بیاد! اصولاً اتحاد تاکتیکی پدر و مادرها برای تربیت ما پشت صحنه داشت، به طور معمول پدرها سختگیری آن چنانی نداشتند و از این که ما شیطنت کردیم، ظرفی شکستیم یا دست گلی به آب دادیم، خبر داشتند، اما مادرها ترجیح میدادند ماجرا را مرموز کنند تا به نتایج دیپلماتیک لازم برسند. اون قدر که میکرو و آتاری رو زدی به تلویزیون! مادرها گاهی استدلالهای عجیبی دارند، بهطور مثال یک مدت گفته میشد؛ میکرو و آتاری برای لامپ تصویر تلویزیون ضرر دارد، بعد کیفیت تلویزیون که پایین میآمد همه میگفتند اون قدر که باهاش آتاری بازی کردید! اما گاهی کار به جایی میرسید که سریال زود تمام میشد، اما پدر و مادر میگفتند: «این قدر که با این تلویزیون وامونده میکرو بازی کردی! دیدی چی شد؟ دختره به خواستگاری پسره جواب رد داد!» یا فرض کنید شما سیر دوست ندارید یا شلغم نمیخورید و همزمان استاد امتحان معادلات دیفرانسیل را سخت برگزار میکند. کافی است مادرتان بفهمد، میگوید: «حالا هی بگو سیر و شلغم دوست ندارم، دیدی امتحانت رو خراب کردی؟ بچههای مردم شلغم میخورن که باهوشن. تقصیر باباته شهریه دانشگاهت رو میده.» درمان قطع عضو با دمنوش! مادربزرگها حتی برای دست و پای قطع شده هم دمنوش تجویز میکنند. در مواردی هم چای نبات، اما مادرهای جوانتر معمولاً هر بیماری را با سوپ درمان میکنند. یعنی، چون شما مریض شدید مادرتان به پدرتان میگوید: «حال این بچه خوب نیست. سر راهت براش از رستوران سوپ بگیر. حالا که تا اون جا میری برای منم جوجه با استخون بگیر. بگو آب دار برداره. زود باش که بچه تلف شد.» دست نزن، مال مهمونه! یکی دیگر از ویژگیهای مشترک مادرها، بهخصوص مادران عزیز میان سال این است که چیزهای خوب را برای روز مبادایی که ممکن است مهمان ناخواندهای برسد در منزل مخفی میکنند. توی کمد لباس هر مادری، وسط جعبه کفش و کاور لباس، شما میتوانید مقادیر زیادی گز، سوهان و آجیل پیدا کنید که ممکن است تاریخ مصرف گذشته هم باشند، اما شیک و مجلسی هستند. پس انداز داشتن در هر شرایطی مادرها به یک منبع شگفت انگیز پس انداز وصل هستند که میتوانند همزمان گرفتاری پدر را رفع کنند، برای یک تازه عروس با کمک بقیه جهیزیه درست کنند و به بچهها هم پول بدهند. جالب این جاست که به پدر میگویند: «بیا این پول رو بگیر، اما بچهها نفهمن، چون توقع دارن به اونها هم پول بدم.» بعدش به بچهها پول میدهند و میگویند: «بیا این پول رو بگیر، اما بابات نفهمه، دستش خالیه توقع داره به اونم قرض بدم.» کلاً پس انداز مادرها با خون جگر جمع میشود و از صندوق ذخیره ارزی هم بیشتر میشود، اما معمولاً خرج خودشان نمیشود. ریزه کاریهای مادرانه مادرها همه بچهها را به یک اندازه دوست دارند و بین بچهها فرق نمیگذارند به جز برخی موارد استثنا که بچه «تهتُغاری» باشد، شبیه عمهاش نباشد، مامانی باشد، چشم رنگی، مو بور و خارجی طور باشد، شر نباشد و ۷۳ آیتم دیگر که در مجموع میشود ۹۸ درصد مواقع. مادرها به بچهها سخت نمیگیرند به جز وقتی مهمان قرار است بیاید، مهمان آمده، مهمان تازه رفته و همه خستهاند یا خانواده قرار است به مهمانی برود یا رفته یا برگشته! از همه مهمتر مامانها نظر بچهها را موقع خرید لباس و کفش میپرسند فقط به رنگ، مدل و نوعش اعتنایی نمیکنند، همینطور اندازه اش، چون لباس باید بزرگ باشد که زود برای بچه تنگ نشود. مادرهای عزیز با شما شوخی کردیم تا روز عید، کاممان شیرین شود، قله قلب ما همیشه و همه جا فقط و فقط در تسخیر شماست، لطفاً به باباها نگویید تا دلشان نشکند. همه ما دوست داریم فرزند خوبی برای مادرمان باشیم و روز مادر فرصت خوبی است تا بررسی کنیم، آیا فرزند خوبی برای مادرمان بوده ایم یا نه؟ فرقی نمی کند که دختر باشید یا پسر یا این که چند سال داشته باشید چون برای مادرتان شما یک فرزند هستید و تمام عشق و علاقه مادرتان را معطوف به خود کرده اید. شاید یکی از بهترین هدیه ها به مادرها این باشد که برای شان فرزند خوبی باشیم و حداقل از امروز تصمیم بگیریم فرزند بهتری برای شان باشیم. با پاسخ به ۱۵ سوالی که در ادامه مطلب است، می توانید میزان خوب بودن رابطه تان با مادرتان را بسنجید و به یک جمع بندی برسید که فرزند خوبی برای مادرتان هستید یا خیر. لطفا یک خودکار یا مداد بردارید و برای پاسخ دادن به هر سوال، اولین گزینه ای را که به ذهن تان می رسد علامت بزنید و فراموش نکنید نتایج واقعی تمام این نوع آزمون ها نیاز به تحلیل متخصص دارد. ۱- میتوانم بگویم که من و مادرم: الف) به طور مرتب با یکدیگر حرف میزنیم و مادرم از بیشتر برنامههای من مطلع است........... ب) مثل دو دوست صمیمی یکدیگر را راهنمایی میکنیم و بدون مشورت با مادرم، تصمیم جدی نمیگیرم.... ج) خیلی کم با هم صحبت میکنیم و احساس صمیمیت با یکدیگر نمیکنیم............. ۲- نظرم درباره مادرم چنین است: الف) فردی است که خیلی دوستش دارم، ولی گاهی به خاطر اختلاف سلیقه نمیتوانم با او کنار بیایم....... ب) فرشتهای است در کالبد یک انسان........ ج) ارتباط با او و رسیدگی به کارهایش برخی مشکلات و مسائل را در پی دارد............. ۳- وقتی دچار بیماری مانند سرماخوردگی میشوم، دوست دارم مادرم: الف) مدام حالم را بپرسد ........... ب) با یک کاسه سوپ دستپخت خودش سراغم بیاید... ج) مرا به حال خودم رها کند تا حالم بهتر شود.... ۴- در ایام تعطیل، برای من مهم است که: الف) حداقل با مادرم در تماس باشم........ ب) حتما در کنار مادرم باشم........... ج) روزهای تعطیل حوصله خانواده را ندارم....... ۵- درباره دوستان و ارتباطاتم با دیگران: الف) خیلی کلی با مادرم صحبت میکنم در حدی که اسم بعضی از آنها را میداند............ ب) مادرم در جریان جزئیات ارتباط هایم با دوستان و همکارانم هست............ ج) درباره آنها هیچ حرفی با مادرم نمیزنم...... ۶- اگر مادرم از من بخواهد که کاری را برایش انجام دهم: الف) نهایت سعی و تلاشم را برای کمک به او میکنم.. ب) بی، چون و چرا و لحظهای تأمل، خواسته اش را برآورده میکنم.............. ج) ابتدا باید برنامه زمانی خودم را بررسی کنم و بعد جواب مادرم را بدهم.............. ۷- در مناسبتهای خاص مانند روز مادر: الف) بعضی سالها برای مادرم هدیه میخرم...... ب) هر سال برای مادرم هدیه میخرم...... ج) تا حالا هدیهای برای مادرم نخریده ام....... ۸- نگرش و دید کلی من به دنیا و زندگی چنین است: الف) دنیا مکانی با تلخی و شیرینی است و زندگی در آن فراز و نشیبهای خاص خودش را دارد....... ب) دنیا مکانی امن و دوست داشتنی است و زندگی در آن راحت و نشاط بخش است......... ج) دنیا مکان ناامن و خطرناکی است که زندگی در آن دشوار و توأم با سختی است............. ۹- اگر روزی خودتان بچه دار شوید، چگونه والدینی خواهید بود؟ الف) صمیمی و پراحساس........... ب) دلسوز و رئوف............ ج) محتاط و مراقب............. ۱۰- وقتی مادرم لطف خاصی در حقم میکند، چنین احساسی به من دست میدهد: الف) کمی معذب میشوم.......... ب) ارزش خاصی برای آن قائل میشوم....... ج) ناراحت میشوم و از او میخواهم که بگذارد روی پای خودم بایستم............... ۱۱- در مقایسه با بیشتر افراد، میتوانم بگویم که ارتباطم با مادرم: الف) خوب است............ ب) خیلی خوب و منحصر به فرد است....... ج) چندان مناسب نیست........... ۱۲- وقتی میخواهم اوقاتی را با مادرم بگذرانم: الف) آرزو میکنم کهای کاش میتوانستم لذت بیشتری از گذران وقت با او میبردم............ ب) احساس میکنم که باید اوقات بیشتری را با او سپری کنم و رابطه مان طوری باشد که بیشتر در کنار هم باشیم.... ج) تصور میکنم که اوقات خیلی زیادی را با هم سپری میکنیم و میتوانیم کمتر در کنار هم باشیم....... ۱۳- من و مادرم از طریق تلفن یا دیدار حضوری: الف) هر هفته یک بار یا شاید هم بیشتر از حال هم باخبر میشویم............... ب) همیشه بیشتر از دو بار در هفته از حال یکدیگر باخبر میشویم............... ج) شاید ماهی یک بار از حال هم باخبر شویم..... ۱۴- وقتی قرار است اوقاتی را با دوستانم سپری کنم: الف) راحتترین کار ممکن این است که فقط با دوستان صمیمی و نزدیکم باشم............ ب) از این که خود واقعی ام باشم، احساس راحتی بیشتری به من دست میدهد........... ج) به نظرم، نشان دادن هویت واقعی ام خیلی سخت و دشوار است................ ۱۵- در دوره خردسالی ام: الف) با پدر یا خواهر و برادرانم بیشتر از مادرم صمیمی بودم. ب) با مادرم، خیلی صمیمی و راحت بودم..... ج) با هیچ کدام از اعضای خانواده، احساس صمیمیت و نزدیکی نمیکردم........... نحوه محاسبه امتیازتان حال که به همه سوالات آزمون پاسخ داده اید، نوبت آن است که امتیازتان را محاسبه کنید. شما باید برای هر سوال که گزینه «الف» را انتخاب کرده اید ۲ امتیاز، گزینه «ب» ۳ امتیاز و گزینه «ج» یک امتیاز برای خودتان در نظر بگیرید. تحلیل آزمون قبل از هر چیز باید توجه داشته باشید که مجموع امتیازتان باید عددی بین ۱۵ تا ۴۵ باشد. بنابراین: اگر امتیاز شما بین ۱۵ تا ۲۶ باشد: شما رابطهای سرد و غیر صمیمی با مادرتان دارید و باید هر چه زودتر به فکر اصلاح رفتارهای تان باشید. اگر امتیاز شما بین ۲۷ تا ۳۶ باشد: شما گاهی با مادرتان احساس نزدیکی میکنید و گاهی مایل نیستید در کنارش باشید. رابطه شما و مادرتان در حد متوسط، قابل قبول است، اما به طور قطع میتوانید برای مادرتان فرزند بهتری باشید. اگر امتیاز شما بیشتر از ۳۷ است: به شما تبریک میگوییم. شما فرزندی وظیفه شناس و قدردان هستید و همیشه برای مادرتان، ارزش خاصی قائلید. آیا همه چیز زندگی را سیاه و سفید میبینید؟ آیا خلق و خو و حس و حالتان مدام بین بسیار خوب و بسیار بد در نوسان است و ر. عرض یک دقیقه میتوانید از این رو به آن رو شوید؟ خیلی از افراد از الگوی فکر سیاه و سفید رنج میبرند که اغلب ریشه در دوران کودکی و تجربیات گذشتهشان دارد. طرز تفکر یا همه یا هیچ چیز میتواند به عزت نفس و تندرستی و روابطه و احساساتتان لطمات جدی بزند. کسی که طرز تفکر سیاه و سفید دارد عادت میکند که دنیا را جای ترسناکی ببیند که مجبور است همیشه برای بدترینها آماده باشد. در دنیای چنین فردی، بعضی از آدمها خوبند و دیگران بد. برخی قوی و مابقی ضعیف. این طرز فکر در واقع یک نوع مکانیسم دفاعی است که افراد برای غلبه بر چالشهای زندگی در پیش میگیرند که متاسفانه باعث میشود زندگی و شرایط و آدمها را همانگونه که هستند ببینند. اما واقعیت این است که چیزهایی که آنها میبینند نه آنقدر خوب است و نه آنقدر بد. یعنی روابط نمیتوانند کاملا سالم یا کاملا ناسالم باشند، آدمها نمیتوانند کاملا باهوش یا کاملا احمق، کاملا ضعیف یا کاملا قوی و یا کاملا خوب یا کاملا بد باشند. ما انسانها ترکیب منحصربفردی از هوش و نقاط قوت و ضعف و ویژگیهای مثبت و منفی هستیم. هیچ چیزی نه سیاه است و نه سفید اگر بتوانید این حقیقت ساده را درک کنید، خودتان را از زندان ذهنتان رها کردهاید؛ و یاد میگیرید جنبههای خاکستری زندگی را هم ببینید و آنها را بپذیرید، نه اینکه هر چیزی را برچسب سیاه یا سفید، خوب یا بد بزنید. چرا رها کردن طرز تفکر سیاه و سفید برای رشد فردی و شاد بودن مهم است؟ وقتی درک کنید که نمیتوانید آدمها و شرایط زندگی و حوادث و ... را در طبقهی سفید یا سیاه قرار دهید، به طور کلی شادتر و راضیتر خواهید بود، چرا؟ زیرا دیگر بندهی «بایدها» و «حتماها» نیستید و میپذیرید که «شایدها» و «احتمالاها» نیز بخشی از زندگیاند و تمام این «خوبها» و «بدها» فقط در ذهن شما بودهاند. با اصلاح طرز فکرتان دیگر با افکار و قضاوتهای سفت و سختتان دیگران را ارزیابی و محکوم نمیکنید. اینکه چیزی در لحظهای خاص مورد پسند شما نیست دلیل نمیشود کاملا بد باشد یا هرگز درست نشود. اینکه همسر شما طرز فکرتان را درک نمیکند یا به شیوهای که شما دوست دارید شما را غرق محبت خود نمیکند به این معنی نیست که دوستتان ندارد و از شما متنفر است. حتی اگر در آزمونی موفق نشدهاید به این معنی نیست که بیاستعداد و به درد نخور هستید. به محض اینکه بفهمید طرز تفکر سیاه و سفید به تمام جوانب زندگیتان آسیب میزند، خواهید توانست تغییری آگاهانه ایجاد کنید. این تغییری است که تدریجا روی میدهد و انتظار معجزه نداشته باشید. شما نمیتوانید یک شبه طرز فکر بستهی خود را متحول کنید و روشنفکر شوید و باید مرحله به مرحله با تلاش و تمرین پیش بروید و هر قدم کوچکی را قدر بدانید. تصمیم بگیرید که برخلاف عادتی که تاکنون داشتهاید جنبههای مثبت را ببینید، دست از قضاوت دیگران بردارید و موقعیتها را بر اساس تجربیات گذشتهتان نسنجید. به خود بقبولانید که همیشه هر احتمالی وجود دارد و صفر یا صد نیست. به جای تلاش برای کنترل نتیجه، روی واکنشهای مثبت و قدرتمند نسبت به اتفاقهایی که برایتان روی میدهد تمرکز کنید. نسبت به جزئیات وسواس به خرج ندهید و دست از تجزیه و تحلیلهای آنچنانی بردارید و دنبال مقصر نگردید. وقتی موفق شوید دیدتان را تغییر دهید با دنیای جدیدی روبرو خواهید شد که احساستان را نسبت به زندگی تغییر میدهد، قابل اعتمادتر و آرامتر میشوید و شرایط آدمها را درک میکنید و میفهمید چیزهایی که از کننرل شما خارجند نباید وقت و انرژی شما را بگیرند. همین تکنیک ساده در تمام تعاملات و موقعیتها کاربرد دارد و شما را از تنش و استرس و ناامیدی دور میکند. خواهید دید که چگونه روابط دوستانه، رومانتیک و خانوادگی و شغلیتان بهتر خواهد شد و چه مسیرهای جدیدی پیش رویتان قرار خواهد گرفت. متوقف کردن افکار منفی و عادات بد به شجاعت نیاز دارد و پذیرفتن اینکه شما قادر به کنترل بیشتر چیزها در زندگی نیستید شهامت میخواهد. صفحه قبل 1 صفحه بعد ![]() ![]() |